پیروزی جو بایدن یا دونالد ترامپ در انتخابات 2020 امریکا هم میتواند با خود معناهایی داشته باشد و هم میتواند پیامدهایی برای جهان به دنبال داشته باشد. سه تحلیل از سه کارشناس امریکا میتواند این مسئله را روشنتر کند.
دیدگاه اول | دلیل تمایز انتخابات 2020 امریکا
به گزارش عطنا انتخابات 2020 در ایالات متحده امریکا اینبار به قدری حساس و تنگاتنگ شده که با وجود گذشت دو روز از زمان انتخابات اما به طور قطع معلوم نشده است که چه کسی در ژانویه 2021 به کاخ سفید میرود. چه دلایلی باعث شده انتخابات ۲۰۲۰ امریکا از سایر دورههای گذشته متمایز باشد. امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا و حسین دهشیار، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در نشستی در خانه اندیشمندان علوم انسانی به این مسئله پاسخ میدهد که مشروح آن در پی میآید:
اهمیت انتخابات ۲۰۲۰ امریکا بیشتر از این جهت است که ما شاهد نوعی تغییر مسیر در رویکرد کلان ایالات متحده امریکا هستیم؛ در عرصه داخلی، نوعی تأکید بر هویتیابی در عرصه اجتماعی و تمرکز بر گسلهای ایدئولوژیک داخلی امریکا است. در بحث اقتصادی، نوعی تلاش برای بازسازی اقتصادی، کاهش وابستگی به خارج، خوداتکایی، تقویت توان ملی و نوعی اصلاحات و در عرصه سیاست خارجی، هم بازسازی امپراطوری ایالات متحده امریکا از این جهت که بدون اصلاحات در این امور، ایالات متحده ظرفیت کافی برای مقابله با رقبای اصلی را ندارد.
اگر این اتفاق در عرصه فرهنگی و اجتماعی نیفتد، قطعاً در عرصه اقتصادی این اتفاق خواهد افتاد. نماینده این تفکر در سال ۲۰۱۶ دونالد ترامپ بود که پس از ۴ سال نوعی رفراندوم شکل گرفته که اگر ترامپ پیروز شود، نشاندهنده این است مردم با این تغییر سیاستها موافق هستند و در صورت برنده شدن جو بایدن، نوعی سیاستهای بازگشت به عقب و تجدید نظر در این موارد اتفاق میافتد.
سنجش اطمینان به نظرسنجیها درباره انتخابات ۲۰۲۰
از اکنون نمیتوان ترامپ را پیروز انتخابات بدانیم (نه به دلیل علمی نبودن نظرسنجیها) زیرا پیچیدگی انتخابات در ایالات متحده امریکا اجازه نمیدهد که به نتایج حاصل از نظرسنجیها اعتماد کرد. نظرسنجیها ایالت به ایالت را بررسی میکند که چه ایالتی با چه ایالتی در کنار هم قرار بگیرد که چه نتیجهای حاصل شود.
اگر موضوع رئیسجمهور از این لحاظ حل نشد، موضوع به دیوان فدرال ارجاع داده میشود یا حتی ممکن است به مجلس نمایندگان ارجاع داده شود که آنجا رئیسجمهور را انتخاب کنند. بنابراین،اتکا به نظرسنجیها برای انتخابات ریاست جمهوری امریکا کفایت نمیکند.
در مورد مجلس نمایندگان امریکا
منطقاً این که شش کرسی از نه کرسی در اختیار محافظهکاران باشد و سه کرسی آن بهطور مستقیم توسط ترامپ انتخاب شده باشد، به این نتیجه میرسیم که اگر کار به دیوان برسد، ترامپ روی نتیجهاش حساب باز میکند اما به این معنی نیست که الزاماً این اتفاق میافتد. دیوان عالی، قضاتی دارد که بر اساس تیم حقوقی و اسناد رأی میدهد، ممکن است حکم صادره باب میل جمهوری خواهان نباشد.
در مورد زد و خوردهای پس از انتخابات
ظاهراً این انتخابات بیجنجال نباشد. از هماکنون زد و خورد و درگیریها شروع شده است و ترامپ ادعای تقلب رقیب در انتخابات را دارد. بنابراین، آنها حاضر نیستند که به راحتی از قدرت کنارهگیری کنند. این نکته را باید در نظر گرفت که با ساختار استوار وضعیت دموکراتیک و وضعیت امنیتی امریکا روبهرو هستیم که اجازه کشتار را نمیدهد. من متصور شورشهای خیابانی توسعهنیافته نیستم که جنگ و زد و خورد اتفاق بیفتد.
ترامپ و سیاهپوستها
جامعه امریکا به شدت دو قطبی شده است. بحث کشته شدن یک سیاهپوست (جورج فلوید) به دست پلیس، موضوع تأملبرانگیزی است که میتواند جامعه را دچار اختلاف کند. در مورد ماسک هم به همین منوال است.
عدهای ماسک نزدن را نشانه آزادی میدانند و عده دیگری سلامت جامعه را مهمتر میدانند. به دلیل همین دوقطبی بودن، در میان پایگاه رأی ترامپ، قضیه جورج فلوید تأثیرگذار بود زیرا پایگاه رأی او اعتقاد دارد که یک مشت اراذل آنارشیست در حال از بین بردن امنیت جامعه هستند و مشت آهنین ترامپ موجب امنیت میشود.
در پایگاه رأی بایدن اوضاع متفاوت است. آنها اعتقاد دارند گروههای فاشیست رو به رشدند و بایدن منجی مردم است. بنابراین، بحران بیکاری و سلامت ناشی از کرونا، بحران هویت ناشی از تبعیض نژادی، هم فرصتها و هم تهدیدهایی را برای ترامپ ایجاد کرده است. برای این که متوجه شویم در این برآیند چه فردی پیروز شده است، باید منتظر نتیجه انتخابات بمانیم.
تأثیر کرونا بر انتخابات امریکا
مسلماً کرونا بسیار به ترامپ لطمه زد. پیش از کرونا به ویژه در عرصه اقتصاد، پیروزی سهلالوصولی برای ترامپ تصور میشد اما کرونا به او لطمه زد. ترامپ هر اندازه که ژست اُپوزیسیون به خود بگیرد، همچنان رئیسجمهور است. در جامعه امریکا، شکافهای ایدئولوژیک بسیار عمیق شده است. ترامپ با هوشمندی خاصی توانست بسیاری از این تهدیدها را تبدیل به فرصت کند. ترامپ خود را به عنوان سمبل اقتصاد و معیشت و بایدن را به عنوان سمبل قرنطینه و از دست رفتن فرصتهای شغلی معرفی کرد و این برای او نقطه قوتی بود که جلوی تقاضای غیرضروری قرنطینه و محدودیتهای بیدلیل ایستاد و تبدیل به زرهی در برابر این مشکل شد. این موضوع به او کمک کرد زیرا راه کسب و کارها برای مردم باز شد.
در مورد کمپین ترامپ
نکته جالبی که وجود دارد، محبوبیت ترامپ در گروه خودش است. او چند ویژگی دارد: جنگندگی بسیار زیادی دارد و سالها در برنامههای تلویزیونی فعالیت داشته است که به همین دلیل، خصلت اقتدارگرایی دارد که حتی با موسولینی و کاسترو هم مقایسه شده است. در مقابل، ترامپ بسیار محتاط است. این ویژگی به خودی خود در این شرایط بد نیست اما کمپین نیازمند شور و هیجان است. اما کمپین بایدن کمی کمجان است. ترامپ با این که بخشی از سیستم است اما خود را حامی فقرا میداند و با همین کارها و ناجی قلمداد کردن خود پیروز شده است.
سمت و سوی دموکراتها و جمهوریخواهها
یک واقعیتی وجود دارد که به دلیل دوقطبی شدن، حزب دموکرات به سمت چپ و حزب جمهوریخواه به سمت راست حرکت کرده است. برای مثال فردی که دیدگاههایش به راست افراطی نژادپرست متعصب دینی تنه میزند، محبوب است اما دیدگاه متمایل به چپ میانه در میان مردم امریکا، اقبال عمومی به این سمت نیست. تفاوتش این است که نخبهگرایی در حزب دموکرات، چپ را به کنار راند و جو بایدن بر اساس تجربه تلخ سال ۲۰۱۶ که هیلاری کلینتون را به کنار راندند و ۲۰۲۰ که بایدن ممکن است به حاشیه رانده شود.
اتفاقاً در ترامپ به این موضوع اشاره میکند که «تو صحبتهایی میکنی که کورتز، سندرز یا هریس میگویند.» حزب دموکرات واقعاً به سمت چپ حرکت کرده است زیرا مطالبات مردم امریکا، رفع نابرابریها است. مردم از این مسائل خسته شدهاند و سندرز را عامل رفع آن میدانند. بنابراین، این جریان، جامعه را به سمت مطالبات رادیکال میبرد. البته این رادیکالیسم، منادی حضور سوسیالیسم نیست. اتفاقاً بیشرین کمک را از والاستریت سندرز و بایدن گرفتهاند. آنها برانداز سیستم نیستند اما خواهان اصلاحات اساسی هستند و این مطالبه اجتماعی است اما ترامپ، بایدن را به سوسیالیسم متهم میکند.
در مورد هریس و سندرز
در مورد هریس باید گفت که انتخاب بسیار هوشمندانه بود. او چند ویژگی دارد. موضوع سوم در امریکا، مسائل نژادی و بحث امنیت است. زن بودن هریس، پایگاه اجتماعی او را در میان زنان تضمین میکند و مهاجر بودنش نیز میتواند دلیلی بر بهدست آوردن رأی رنگینپوستان باشد. ویژگی مهم دیگر، دادستان بودن او است. این فرد میتواند به افرادی که برایشان امنیت مهم است، اطمینان دهد.
این نگرانی وجود دارد که جو بایدن چهار سالش را تمام نکند و از سوی دیگر، افکار عمومی موافق یک رئیسجمهور زن نیست. نکته دوم نیز این است که در این دعوای هویتی که سفیدپوستان از این احساس خطر میکنند که به اقلیت تبدیل شوند، یک زن سیاهپوست را نمیپذیرند. مواضع او میان بایدن میانهرو و سندرز چپ تندرو است. ممکن است سه هفته بعد بایدن ترور شود یا بمیرد، به هر حال سنش بالا است و به تبع، هریس رئیس جمهور خواهد شد که چپترین رئیسجمهور تاریخ امریکا خواهد بود و مردم را از این قضیه بر حذر میدارند.
بنابراین این موضوع در پایگاه رأی محافظهکاران دافعه ایجاد میکند. یک سری از محافظهکاران ممکن است نقدهایی هم به ترامپ داشته باشند اما از هراس اینکه سوسیالیستها (هریس یا سندرز) رأی بیاورند، به ترامپ رأی بدهند. به نوعی ممکن است در جناح راست، بسیج عمومی شکل بگیرد.
اهمیت ایالات امریکا در انتخابات
از آریزونا مهمتر تگزاس است و همان حکمی را دارد که کالیفرنیا برای دموکراتها دارد. نزدیک به ۴۰ سال است که دموکراسی در تگزاس پیروز نشده است. اگر ترامپ تگزاس را از دست بدهد، قطعاً شکست خواهد خورد. جنوب برای سالها دژ دموکراتها بوده است و بهخاطر بردهداری جدا شده است. اتفاقاتی افتاد که تبدیل به پایگاه جمهوریخواهان شد. جنوب با تغییر ترکیب جمعیتی، در حال نزدیک شدن به بافت پایگاه رأی دموکراتها است زیرا رشد جمعیت سیاهپوستها به نسبت سفیدپوستها بیشتر است.
بنابراین، جاذبه دموکراتها برای اقلیتها بیشتر است. تمام اقلیتها از قبیل نژادی، مذهبی، جنسی و ... زیر چتر دموکراتها قرار میگیرند و گروههای هویتگرای امریکا زیر چتر جمهوریخواهان هستند. ممکن است در سال ۲۰۲۰ این اتفاق نیفتد اما در سالهای آینده قطعاً ورق برمیگردد و دموکراتها حاکم میشوند.
دنبالهروی بایدن از اوباما
بایدن احتمالا به دلیل این که معاون اوباما بود، دنبالروی او است. اگر بایدن در انتخابات پیروز شود، امریکای ۲۱ با امریکای ۱۶، ۱۴ و ۱۲، تفاوتهایی خواهد داشت. جنس مطالبات و مسائل داخلی و خارجی بسیار تغییر کرده است و بازگشت به عقب ممکن نیست و در برخی موارد بایدن مجبور است سیاستهای ترامپ را پیش بگیرد. برای مثال، بحث برخورد با چین یک بحث حزبی نیست بلکه بحث بقای امریکا است. چارهای نیست جز این که با چین گلاویز شوند. بسیاری از عملکردهای ترامپ را چه در حوزه داخلی و چه در حوزه خارجی بایدن هم دنیال خواهد کرد اما کمی ملایمتر.
تقلب احتمالی در انتخابات ۲۰۲۰
یکی از موضوعات که موجب همدلی با ترامپ میشود، این است که او در مورد تقلب احتمالی در انتخابات پستی امریکا درست میگوید. این رأیها باید چک شود، امضا شود، پست شود و این که آیا اصلاً ارسال شود یا نشود، مسئله است. در این انتخابات، انتخابات فدرالی نبوده و ایالتی است. در انتخابات پستی، باید امضای رأیدهنده و شاهد در اینترنت چک شود و شمردن حدود ۴۰-۵۰ میلیون برگ رأی، کار سادهای نیست و تردید ایجاد میکند.
اخیراً ایالت فلوریدا ۱۵ هزار رأی را باطل کرده است. فردا ما با جامعهای رو به رو هستیم که در انتخابات ۲۰۲۰، هم تقلب و دستکاری دارد و هم مهندسی انتخابات. از ابتدای تأسیس ایالات متحده امریکا، بحث مهندسی انتخابات بوده و از این پس نیز خواهد بود. هیچ فردی باورش نمیشود که در چنین کشوری، آراء جابهجا میشود و سرنوشت یک نسل تغییر پیدا میکند. پس ترامپ درست میگوید اما نه با هدف مدّنظر خودش.
تمایل مردم عادی به کدام سمت است؟
بدنه امریکا همیشه طرفدار حزب دموکرات بوده است بنابراین، به بایدن رأی میدهد. برای نخبگان رأیها متفاوت است اما به لحاظ تعداد پایینشان تفاوتی در نتیجه انتخابات ایجاد نمیکند.
شرایط سنا
برآوردهای اولیه نشان میدهد که مجلس نمایندگان همچنان بر عهده دموکراتها خواهد ماند اما در سنا اوضاع متفاوت است و جمهوریخواهان برای برتری خود میجنگند اما به احتمال زیاد سنا را از دست خواهند داد. جمهوریخواهان نگران این هستند که به دلیل عملکرد ترامپ، حزب دچار مشکل شود و به همین دلیل بسیاری از جمهوریخواهان مخالف مواضع ترامپ هستند و معتقدند که اگر کاخ سفید را از دست میدهند حداقل سنا را نگه دارند.
نظر روسیه در مورد بایدن
انتخابات امریکا ویژگیای دارد که همه واجدان رأی در آن شرکت نخواهند کرد اما بسیاری از کشورها در این انتخابات دخالت میکنند و این دخالت قانونی است. از جمله آنها میتوان به اسرائیل، کشورهای عربی، کوبا و ... اشاره کرد. امریکا تضمین کرده است که هیچ فردی نمیتواند امنیت انتخابات را بر هم بزند.
مسئلهای که امریکایی را نگران میکند این است که برخی کشورها مانند چین، در حال روایتی غیر از روایت اصلیای که در امریکا میگذرد هستند. حتی رسانههای ایرانی نیز بیعدالتی در امریکا را بسیار پررنگ نشان میدهند و این موجب نگرانی امریکاییها است. پُررنگ کردن تبعیض نیز به نفع بایدن تمام میشود. این مسئله به این معنا نیست که مثلا ولادیمیر پوتین موافق بایدن است اما نشاندهنده منتقد ساختار بودن او است.
خبرنگار: ملیکا قراگوزلو
دیدگاه دوم | پیامدهای انتخابات 2020
انتخابات 2020 با وجود حاشیههایی که همچنان با خود دارد اما در هر صورت میتواند پیامدهای داخلی و بینالمللی به همراه داشته باشد. با توجه به وجه تمایز انتخابات امسال امریکا باید در انتظار بود که چه اتفاقاتی در این باره میافتد. حسین دهشیار، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس حوزه امریکا در این خصوص نظرات کارشناسی دارد که مشروح آن در پی میآید:
شکاف ایدئولوژیک از ویژگیهای بارز جامعه امریکایی است و ربطی به اکنون ندارد. در جنگ ویتنام نیز شاهد چنین شکافی بودیم. وقتی جورج بوش در سال ۲۰۰۴ به رئیسجمهوری رسید نیز شکاف بسیار گسترده بود.
ترامپ نیز در سال ۲۰۱۶ در شکاف بارزی به قدرت رسید. روزنامهها باید هر روز راجع به مسائل روز صحبت کنند اما یک پژوهش دانشگاهی به امروز کاری ندارد. آن چیز که اکنون دیده میشود، بازتاب حیات دموکراتیک واقعی در امریکا است که نشان از نهادهای دموکراتیک و عدم تمرکز قدرت سیاسی و قدرت رسانه در امریکا دارد.
مسئلهای که اکنون با آن مواجه هستیم، غیرمتعارف نیست و وسایل ارتباطات جمعی موجب پخش گسترده این اخبار میشود. این موضوع نه به عنوان یک ضعف بلکه درست برعکس است. بنابراین، موضوعاتی که میخوانیم و میشنویم، نشئت گرفته از حیات روزمرهگی است.
سیاست اتهام زدن به رقیب در انتخابات
شما اگر بخواهید به عنوان یک حزب سیاسی قدرت را به دست بگیرید، هر چه را که منجر به تضعیف رقیب بشود، با توجه به فرهنگ جامعه، میگویید. پس یک جمهوریخواه هنگامی که بخواهد یک دموکرات را بکوبد، میگوید اگر این آقا سر کار بیاید، موجب معذرتخواهی ما از خارجیها میشود.
دموکراتها نیز برای به قدرت رسیدن، جمهوریخواهان را متهم به ضددموکراسی بودن میکنند. اگر بایدن این را نگوید که دیگر بایدن نیست. ترامپ میگوید که بایدن سوسیالیست است. او حتی سوسیالیسم را متوجه نمیشود. کوبیدن رقیب، بخشی از حیات سیاسی است.
شما هر انگی را میتوانید به رقیب بزنید و منتظر بمانید و ببینید کدام انگ به او میچسبد. بنابراین، ترامپ میگوید که بایدن سوسیالیست، ضدامریکا و همدست چینیهاست. بایدن نیز میگوید ترامپ با پوتین همدستی کرده و ضددموکراسی است. فرض کنید صدام حسین رئیسجمهور امریکا میشد. در این صورت نیز دموکراسی در امریکا به خطر نمیافتاد زیرا دموکراسی نهادمند و مبتنی بر یک بدنه تاریخی است و به فرد ارتباطی ندارد.
نه ترامپ آن را به وجود آورده است که بتواند تغییرش دهد و نه بایدن تأثیری روی آن خواهد گذاشت. بنابراین، اگر در امریکا ۱۰۰ مکان را نیز آتش بزنند، اتفاقی رخ نخواهد داد و سیستم به خطر نمیافتد.
چه شد که ترامپ جمهوریخواه شد؟
این نکته را باید در نظر گرفت که سیاستمداران انواع گوناگون دارند. برخی از آنها خواهان حفظ سیستم در وضع موجود هستند. برخی دیگر، بقای خود را در دگرگونی سیستم میبینند. ترامپ هیچ سابقه سیاسیای ندارد و تاجر بوده است. شیوه زندگی ترامپ لیبرال است و به نظر نمیرسد که پیش از انتخابات امریکا حتی انجیلی به دست گرفته باشد. نمیشود در نیویورک زندگی کرد و از خدا صحبت کرد.
اگر همچین فردی بخواهد رئیسجمهور شود نمیتواند بگوید که دموکرات است زیرا به هر ترتیب، با وجود کلینتون، سلسله مراتب حزبی اجازه حضور او را نمیدهد. بنابراین، خود را محافظهکار معرفی کرد اما باید این را هم در نظر گرفت که حزب جمهوریخواه، شخصیت خاص خودش را میطلبد. این فرد نه چهرهاش و نه رفتارش به جمهوریخواهان میخورد. پس همه مخالفت کردند. ترامپ نیز استراتژیای را در نظر گرفت و شیوهاش زبان خیابانی بود.
در نتیجه، شیوهای را برای رسیدن به قدرت انتخاب کرد که برای سلسله مراتب حزبی بجنگد. بنابراین، او صریحاً توهین میکند، همانطور که در خیابان توهین میشود و ذات روشنفکری در نظر گرفته نمیشود. به همین دلیل است که بایدن را در فعالیتهای انتخاباتی به آن اندازه فعال نمیبینیم. سیاست دموکراتها این است که برای این که ترامپ نباشد، هر فرد دیگری را روی کار بیاورد. حالا میخواهد بایدن باشد یا هر فرد دیگری. بایدن یکی از ضعیفترین و غیرموجهترینهای حزب دموکرات است. دو سه بار هم برای ریاست جمهوری تلاش کرد که موفق نشد و آن هم دلایل خاص خودش را داشت.
آنها دیدند که اگر دست به کار نشوند، سندرز پیروز میشود (که ماه عسلش را در مسکو گذرانده است! و همچنین خودش اذعان دارد که سوسیالیست است.)، پس رهبران حزب به انتخابات مقدماتی ورود کرده و از بایدن حمایت کردند، بنابراین جلوی انتخاب شدن سندرز را گرفتند. رهبران حزب جمهوریخواه در ۲۰۱۶ نتوانستند جلوی ترامپ را بگیرند. دموکراتها نیز اکنون ریسک کرده و بایدن را برای کنار زدن سندرز معرفی کردند.
در مورد اعتماد به نتیجه نظرسنجیها درباره انتخابات امریکا
باعث تأسف است که در یکی از روزنامههای ایران، یک نفر میگفت که برای پیشبینی انتخابات امریکا باید دید که شرکتهای شرطبندی چه میگویند. اگر انتخابات به این صورت بود که در سال ۲۰۱۶ ترامپ پیروز نمیشد. امریکا به این شیوه رأی نمیدهد. بنابراین، به دلیل پاندمیک کرونا، مردم دیگر در صف نمیایستند و از طریق پست رأی میدهند. مردم روزنامهها را نگاه میکنند و نظرات را میخوانند. بنابراین، متودولوژی یک نظرسنجی بر این نیست که حتماً اتفاق بیفتد بلکه متفاوت است. در مرحله بعد باید دید که نظرسنجیها مربوط به کدام ایالت است.
یکی از روزنامهها درست پیش از انتخابات، براساس نظرسنجیها، ترومن را پیروز انتخابات معرفی کرد. نظرسنجیها همچنین گفتند که ترامپ میبازد اما اینطور نشد. اگر کرونا نبود، الگوهای تاریخی میگفت که در فصل سوم سال و سه ماه آخر ریاست جمهوری، میزان محبوبیت رئیسجمهور چقدر است.
الگوی دیگری میگوید که به انتخابات مقدماتی بنگریم و ببینیم که کدام نامزد بیشترین رأی را آورده است. الگوی دیگر نیز به شرایط اقتصادی، سیاست خارجه و اخلاق کشور اشاره دارد. باید مردم بگویند که کشور در این سه اِلِمان چطور عمل کرده است. دوم این که ببینیم کشور در جنگ است یا خیر و سوم این که باید دید فردی که سر کار است، اخلاقمدار است یا خیر.
اگر کرونا نشده بود، وضع اقتصادی امریکا که به نفع ترامپ بود، جنگ هم که نبود و از نظر اخلاقی، عادی برخورد میکرد. الگوها در صورت عدم وجود کرونا، ترامپ را پیروز میدانستند اما کرونا تمام الگوهای تاریخی را در هم ریخت. در چنین شرایطی در ابتدا باید به به الگوهای میدانی توجه کرد. این که روزنامهها و نظرسنجیها چه میگویند، در این صورت بایدن پیروز میشود.
در الگوی دیگر، نباید به مطالعات میدانی توجه کرد و باید واقعیاتی را دید که شخصی و خیابانی است. به این معنا که برای مثال برویم در خیابانها و کافهها ببینیم مردم چه میگویند. اگر این واقعیتها را ببینیم نیز ترامپ پیروز است. باید دید که کدام واقعیت، واقعی است.
شرکت مردم در انتخابات
شرکت کردن در انتخابات، دو حالت دارد. یا به شخصی که از او حمایت میکنید رأی میدهید یا این که برای روی کار نیامدن رقیب، به آن فرد رأی میدهید. در این انتخابات بیشتر اعضای حزب شرکت میکنند زیرا از ترامپ متنفرند. ترامپ نیز در تمام سخنرانیهایش صحبتهای تکراری میکند و طرفدارانش برای او سوت میکشند. پس نمیشود گفت که سایتهای شرطبندی، رئیسجمهور اینده آمریکا را تعیین میکند. اکنون نخبههای امریکایی و شهرهای بزرگ امریکا از ترامپ متنفرند و اکثراً مردمی که سواد کمی دارند و عامی هستند، طرفدار ترامپاند. در روز انتخابات باید دید که مردم عام و کارگران پیروز میشوند یا نخبگان. اگر ترامپ برنده شود، پیروزیاش مدیون سیاههاست. ۹۰ درصد سیاهها رأی نمیدهند. تنها کافی است دو سه درصد از میان سیاهپوستها به نفع ترامپ تغییر کنند.
دموکراتها برای این میگویند ترامپ نژادپرست است زیرا متوجه این خطر شدهاند. رفتار و کردار ترامپ به نفع ترامپهاست. ترامپ خیابان را میفهمد، بنابراین، صحبتهای ترامپ در مورد زندانها، توجه سیاهها را برانگیخت. کالای صنعتی را در امریکا چه کسی تولید میکند؟ کارگر یقه آبی که کمتر سواد دارد. ترامپ نیز جلوی ورود کالای صنعتی از چین به امریکا را گرفت. درصد سیاهپوستهای بیکار امریکا در این چند سال اخیر، کمترین مقدار است.
در مورد محدودیت دولت ترامپ
جامعه امریکا را نمیتوان محدود به دموکراسی کرد. قدرت در امریکا بین سه سطح حاکمیتی تقسیم شده است. این قضیه، موضوعی است که دوستان ایرانی به آن توجه نمیکنند. قدرت ترامپ محدود است و تنها در مواقعی میتواند اظهار نظر کند که دولت فدرال اجازه دهد.
بازتاب انتخابات ۲۰۲۰ در سیاست خارجه امریکا
خوب یا بد ارزیابی کردن سیاستهای ترامپ بستگی به ایدئولوژی شماست. ممکن است لیبرال باشید یا محافظهکار، پس نگاهها متفاوت است. سیاست خارجه ترامپ چند ویژگی دارد. نخست، اولویت در بحث است.هنگامی که با دوستان بحث میکند، سهمش را زودتر میخواهد و هنگامی که با دشمن بحث میکند، سهم بیشتری می خواهد.
دومین ویژگی، هدف گسترش دخالت مستقیم امریکا در کشورهای منطقه است. یعنی دنبال بیشترین نیروی نظامی مداخلهگری است. چین در دوران ترامپ، کشوری بود که امریکا باید از آن میهراسید.
چین، دشمن نبود بلکه رقیب امریکا بود. بهترین راه مدیریت این رقیب این است که بیشترین فرصت اقتصادی را به آن بدهیم اما ترامپ مخالف است و میگوید که باید هزینههای تولید را در چین افزایش داد. با افزایش هزینهها، قیمت کالای چینی و در نتیجه رقابت با چین افزایش مییابد. اینها واقعیاتی است که وجود دارد.
سیاستهای ترامپ در قبال خاورمیانه
ترامپ ذاتاً خویشتندار و مخالف دعوا و درگیری است. زیرا اقتصادی و معاملهگر است. بنابراین، بازارگرمی میکند. پس دعوا نمیکند، میخواهد که دیگران بجنگند و سودش را او ببرد. ترامپ پشت سر کشورهای دیگر میایستد. بنابراین، امریکا پیروز میشود. اوباما و بوش خود را سپر میکردند اما ترامپ مخالف است و پول و سرباز امریکایی را نگه میدارد و به همین ترتیب، اقتصاد امریکا رشد میکند. به همین دلیل است که یقهآبی امریکایی به ترامپ رأی میدهد. امریکا باید مراقب باشد زیرا چین به سرعت پیش میرود. ترامپ روشنفکر نیست اما بازاری است. پس میداند که پولدارها بُرش دارند. بنابراین به اقتصاد توجه خاصی دارد. ترامپ این گونه است که میگوید بگذارید در خاورمیانه یکدیگر را بکشند، هم کمتر میشوند و هم کاری به کار ما ندارند و به نفع من است.
سیاست خارجه امریکا در مقابل روسیه
روسیه از لحاظ اقتصادی، تنها با نفت و گاز اداره میشود و این برای کشوری که خواستگاه مارکسیسم است، بسیار صورت بدی دارد. بنابراین، از نظر امریکاییها، روسیهایها خطری محسوب نمیشوند. کلینتون چرا پیروز نشد؟ از نظر دموکراتها، روی چین باید تمرکز کرد، نه دموکراتها.
در مورد ایران، برجام و تحریم
گوش کردن به این صحبتها باعث خجالت است. جای تأسف دارد که قیمت تخممرغ با سیاستهای امریکا تغییر میکنند. در مورد یک پدیده، سه دسته نظر است: نخست این که پدیده را تحسین میکنی و در آن ذوب میشوی؛ دوم این که از پدیده متنفری؛ زمان دیگری از پدیده احساس تحقیر میکنی. هنگامی که از این پدیده در کشور تحقیر شوی، دیگر خِرد از میان میرود.
تلاش ترامپ برای نزدیک کردن اعراب به اسرائیل
مرکز ثقل قدرت جامعه یهودی در امریکا است. به همین دلیل است که از هر ۱۰ یهودی، هشت نفر آنها به دموکراتها رأی میدهند. بنابراین از نظر تاریخی، حزب دموکرات پابهپای امریکا است. زیرا یهودیها اساساً لیبرال هستند. بنابراین، حتی دو رأی به نفع ترامپ باشد هم، دو رأی است اما واژههایی که حزب لیبرال نسبت به یهودیها به کار میبرند نیز متفاوت است.
درک اسرائیلیها براساس مذهب و درک یهودیهای امریکا بر اساس ارزش است. حزب جمهوریخواه و حزب دموکرات، هر کدام بیایند، برای یهودیها اهمیت ویژهای قائلاند. پس برای آنها تفاوت نمیکند که چه فردی بر مسند قدرت باشد.
در مورد نیروهای افغانستان
جانسون پس از ۴-۵ سال متوجه شد که در جنگ داخلی دخالتی ندارد پس در دوره بعد کاندید نشد. امریکاییها به افغانستان رفتند و اوباما مرکز تروریسم را افغانستان معرفی کرد. بنابراین، ۱۰۰ سال هم بگذرد، دعوای میان افغانستان و امریکا از بین نمیرود. طالبان خشن هستند و محدودیت ایجاد میکنند. اگر طالبان بازگردند، دوباره اوضاع به سال ۲۰۰۱ باز میگردد.
خبرنگار: ملیکا قراگوزلو
دیدگاه سوم | انتخابات امریکا مشابه انتخابات ایران
در همین حال انجمن علمی روابط بین المللی دانشگاه علامه طباطبایی نشست «ارزیابی و تحلیل انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحدۀ امریکا» را با حضور احمد فاطمینژاد، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، یک شنبه، ۱۱ آبان به صورت برخط برگزار کرد. عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد انتخابات 2020 امریکا را با انتخابات 1388 ایران را مشابه هم میداند. اما دلیل این مشابهت چه میتواند باشد. فاطمینژاد پاسخ به این مسئله را به روشنی در زیر تشریح کرده است:
انتخابات امریکا داغترین مسئلۀ روز در سطح جهانی است، چرا که مسائل سیاسی، اقتصادی، پزشکی، بهداشتی و محیطزیستی حال حاضر به این انتخابات گره خورده است.همزمان با انتخابات ریاست جمهوری امریکا، انتخابات نمایندگان مجلس امریکا برگزار میشود و 35 نفر از سناتورهای مجلس سنای امریکا نیز انتخاب میشوند. بنابراین شاهد تغییر یا تثبیت سیاستها و رویکردهای سیاست داخلی یا سیاست خارجی خواهیم بود.
کارنامۀ اقتصادی ترامپ قویتر است یا بایدن
برنامه اقتصادی ترامپ، منسجمتر و مشخصتر از بایدن است. چه کسانی که به دموکراتها تمایل دارند و چه کسانی که به جمهوریخواهها تمایل دارند، به این نتیجه رسیدهاند برنامههای اقتصادی ترامپ نسبتاً موفقتر، مشخصتر و با نتیجهتر است. همین امر باعث مانور بیشتر ترامپ روی برنامههای اقتصادی شده است. ترامپ برای تأثیرگذاری بیشتر در کمپینهای انتخاباتی، زنان، اقشار کمدرآمد و حاشیهنشینان را بیشتر مورد خطاب قرار میدهد.
دست بایدن البته در برنامههای اقتصادی خالی نیست. زمانی که بایدن معاون اوباما بود، اقتصاد جهانی با بحران مواجهه شده بود اما تیم اوباما موفق عمل کرد و توانست امریکا را از بحران اقتصادی 2008 نجات دهد. در آن زمان، بایدن در جایگاه معاون اوباما و تیم او برنامههای اقتصادی و مرتبط با بیمه را منظم پیش بردند و جنبههای لیبرالی اقتصادی را حفظ کردند. بنابراین بایدن کارنامۀ اقتصادی ضعیفی ندارد و همراهی اوباما با بایدن در این روزهای آخر برای یاداوری شرایط مطلوب گذشته است.
انتخاب معاون رنگینپوست رأیها را خرید
با توجه به تحلیل نظرسنجیها، وضعیت بایدن بهتر است و تمایل خانمها به دموکراتها نیز بیشتر بوده است. نگاه و وضعیت رنگینپوستها در ملاحظات اجتماعی بخش مهمی است و بایدن با انتخاب خانمی رنگینپوست بهعنوان معاونش حمایت خود را از این قشر را اعلام کرده است. این انتخاب بایدن میتواند در مقابل رفتارهای نژادپرستانۀ ترامپ نقطۀ قوتی برای دموکراتها باشد.
دموکراتها روی سیاستهای بیمهای و حمایتی و افزایش مالیات برای اقشار پردرآمد تمرکز کردهاند و ترامپ نیز دغدغۀ ایجاد شغل برای سفیدپوستان را دارد.
موضع نامزدها در برابر قدرتهای بزرگ
اینکه بین جمهوریخواهان و دموکراتها کدام یک نگاه صحیحتری به تأمین امنیت آمریکا دارند نیز برای مردم مهم است. علاوه بر متغیرهای تاثیرگذار داخلی، بحثهای مرتبط با سیاستهای خارجی و تهدید که از خارج، امنیت آمریکا را هدف دارند نیز مطرح است. در این زمینه دیدگاه این دو حزب با هم متفاوت است. یکی از حوزهها رابطهای است که امریکا با قدرتهای بزرگ دارد.
اروپا و ژاپن در یک گروه و چین و روسیه در گروهی دیگر برای امریکا قدرتهای بزرگ محسوب میشوند. هر دو حزب احساس میکنند که تهدیدها از چین و روسیه بیشتر است. نظر دموکرات این است که با مناسبات بیشتر با آنها همسو شوند و از تنشها جلوگیری کنند اما ترامپ مخالف این موضع است. حوزۀ دیگر بحث صلح اعراب با اسرائیل است که اهمیت بالایی دارد. جمهوریخواهان در بحث خاورمیانه اهرم پُر قدرتتری دارند و این را در سخنرانیهای خود ذکر کردهاند.
از حوزههای دیگر شیوۀ برخورد امریکا با مسئلۀ تروریسم و افراطگرایان است. ترامپ با سیاست مذاکره و تهدید مسئلۀ کرۀ شمالی و طالبان را تا جای خوبی پیش برده است.
کدام قشر از مردم امریکا مخالف مهاجرانند
فصل دیگر در این حوزهها مهاجران و خارجیها هستند. سختگیریهای ترامپ در مورد مهاجران برای سفیدپوستان طبقۀ پایین جذاب است. البته دستۀ دیگری که طرفدار دموکراسی هستند، این سختگیریها را بد میدانند. از ماه آوریل، بایدن به طور پایدار در نظرسنجیها بین 3 تا 8 درصد جلوتر از ترامپ است. اما در ایالات فاصله آنقدر زیاد نیست و وضعیت ترامپ بهتر است. دموکراتها نیز تا آخرین روز تلاش میکنند به نتیجه رسند.
ترامپ 2020 مورد نقد است
در سال ۲۰۱۶ کلینتون با سابقۀ سیاسی قوی، انتخابات را به ترامپ با رویکردی افراطی که بسیاری از دیدگاهها را به نقد میکشید، باخت. ولی امروز، ترامپ پس از 4 سال ریاستجمهوری شناخته شده و قابل نقد است. غفلت دموکراتها از از ایالاتی مثل میشیگان که به طور سنتی به دموکراتها رأی میدادند، باعث عوض شدن نتیجه شد.
امروزه بنگاههای نظرسنجی با از بین بردن نقاط ضعف خود و در نظر گرفتن تفاوت ایالتها و توجه به آرای الکترال، احتمال خطا را کاهش دادهاند و نظرسنجیهای قابل اعتمادتری ارائه میکنند. کاندیداهایی که نه دموکرات هستند نه جمهوریخواه، میتوانند در آرای الکترال تأثیر بگذارند. سال ۲۰۱۶ در فلوریدا کاندیدهای حزب سبز، بخشی از آرای کلینتون را به خود جذب کردند و باعث برد ترامپ در انتخابات شدند. مطمئناً انتخابات، در سرنوشت مهاجران و سرمایهگذاران تأثیر میگذارد.
رأی دهندگان دونالد ترامپ متفاوت هستند. طرفداران ترامپ معتقدند او اهل مذاکره و معامله است. در این میان البته تجربه هم نشان میدهد رئیس جمهورهای افراطی در دورۀ دوم محافظهکارتر میشوند. با توجه به بیشتر شدن دوقطبی در جامعه، درصد مشارکت بالا، هیجان تزریق شده به جامعه، خطونشانهای طرفداران دو حزب و میزان خرید اسلحه، انتخابات ۲۰۲۰ امریکا با انتخابات ۸۸ ایران شبیه است و در صورت وقوع رُخدادها نباید تعجب کرد.